مرحوم فشندی تهرانی می گوید: «در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده، به همراه همسرم برمیگشتم .در راه، آقایی نورانی را دیدم که داخل صحن شده، قصد دارند به طرف مسجد بروند. با خود گفتم: این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده و [حتماً] تشنه است. به طرف سید رفتم و ظرف آبی را به ایشان تعارف کردم. [سید ظرف آب را گرفت و نوشید] و ظرف آن را برگرداند در این حال عرضه داشتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود! ایشان فرمودند: «شیعیان ما به اندازهی آب خوردنی، ما را نمیخواهند، اگر بخواهند، دعا میکنند و فرج ما میرسد». این سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را زیارت کردهام و حضرتش، امر به دعا کرده است»
منبع:احمد قاضی زاهدی/جلد 1/ صفحه 155
بال زدیم و به آسمان نرسیدیم
تا به افق های بیکران نرسیدیم
در خم یک کوچه جا زدیم دوباره
مثل همیشه به کاروان نرسیدیم
شیعه ی خوبی نبوده ایم برایش
ما به حضور اماممان نرسیدیم
هر شب از این جاده رفته ایم ولی حیف
تا به سحرهای جمکران نرسیدیم
کوچه به کوچه شمیم سیب بیارید
یا خبری از سوی حبیب بیارید
کار جنونم به تماشا کشیده است
یک دو نفس لاأقل شکیب بیارید
با غم تو قلب من کنار نیامد
بغض های جمعه ام به کار نیامد
چشم ها سپید شد به راه عبورش
از گذر جاده ها سوار نیامد
در نفس باغ بوی پیرهنش نیست
یوسف شب های انتظار نیامد
نیست تاب عشق علی در دل دنیا
وارث طوفان ذوالفقار نیامد
دل ز همه جز تو گسستم که بیایی
دل به سر زلف تو بستم که بیایی
هر چه دویدم به حضورت نرسیدم
بر سر راه تو نشستم که بیایی
یا کبوتران نامه بر نپریدند
یا عریضه ها به حضورت نرسیدند
عاشقی از دوری تو می رود از دست
از غم مهجوری تو می رود از دست
ندبه ی آدینه هم هوای تو دارد
شیون آئینه هم هوای تو دارد
بی تو زمین و زمان ثبات ندارد
بی تو جهان کشتی نجات ندارد
خیمه ی سبزت پناه اهل جهان است
شانه تو تکیه گاه کون و مکان است
چشم های تو چراغ راه دل ماست
هر نگاه تو پناه گاه دل ماست
می وزد از سمت جمکران خیالت
هر سحر جمعه آرزوی وصالت
چشمه زمزم شده ست چشم غریبم
هم نفس زمزمه ی اشک زلالت
کاش شوم میهمان خیمه ی سبزت
یا کریم آسمان خیمه ی سبزت
کوچه به کوچه شمیم سیب بیارید
یا خبری از سوی حبیب بیارید
هم نفسان کوچه پر از عطر بهار است
می دهد این مژده را نسیم، قرار است
یوسف گمگشته به کنعان برسد باز...
کاش نامت باران بود!
آنوقت ..
تمام مردم شهر هم
برای آمدنت دعا می کردند...!
مــــــــــــهـدیـــــــا
کعبــــــــــــــه شـــد از تــــــــــابِ تــــو بـــــــی تــــــــــاب
بــتــــــــــــــــــــــــــــاب !
مِنْ فَضْلِهِ، أنَّ الرَّجُلَ ینْسَی التَّسْبیحَ وَ یدیرُا السَّبْحَةَ، فَیکْتَبُ لَهُ التَّسْبیحُ.
ای شیعه ما
از فضائل تربت حضرت سیدالشّهداء آن است که چنانچه تسبیح تربت حضرت در دست گرفته شود ثواب تسبیح و ذکر را دارد، گرچه دعایی هم خوانده نشود.
بحار الانوار/ ج53/ ص165